دانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Prefaceپیشگفتار8438210.22059/jwim.2021.84382FAJournal Article20211110https://jwim.ut.ac.ir/article_84382_b7aab52ff5e7059a6128847756f4cef9.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Effects of Different Pulsed Drip Irrigation Levels on the Yield and Water Productivity of Silage Maizeتأثیر سطوح مختلف آبیاری قطره ای پالسی بر عملکرد و بهره وری آب ذرت علوفه ای87988212910.22059/jwim.2021.306782.807FAایمانحاجی راددانش آموختة کارشناسی ارشد، گروه مهندسی و مدیریت آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.0000-0002-6405-4978سید مجیدمیرلطیفیدانشیار، گروه مهندسی و مدیریت آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.حسیندهقانی سانیچدانشیار، مؤسسه تحقیقات فنی و مهدسی کشاورزی، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران.سانازمحمدیدانشجوی دکتری، گروه مهندسی و مدیریت آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.0000-0002-3347-4777Journal Article20200901In order to evaluate the effects of different irrigation levels under pulsed and continuous management on the biological yield and water productivity of silage maize, an experiment in the form of split plot in completely randomized block design with three replications was performed in Varamin. The main factors included four irrigation levels of applying 120 Percent, 100 Percent, 80 Percent and 60 Percent (I_2, I_1, I_3 and I_4, respectively) of maize water requirement and the sub-main factors included two pulsed (p) and continuous (c) irrigation management strategies. The results of the statistical analysis showed that the highest biological and fresh yields were obtained in PI_2 treatment equal to 26 and 86.67 (ton/ha) and the highest water productivity was obtained in PI_3 treatment equal to 6.72 kg / m^3. According to the results, in regions faced with water scarcity, application of deficit irrigation treatment with pulsed management (PI3) is recommended to save 20 Percent of water consumption. If there is no restriction in water availability, over-irrigation treatment under pulsed management (PI2) can be recommended to increase maize yield.بهمنظور بررسی تأثیر سطوح مختلف آبیاری تحت دو مدیریت پالسی و پیوسته بر عملکرد بیولوژیک و بهرهوری آب ذرت علوفه-ای رقم zp 606، آزمایشی در قالب کرتهای نواری خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1398در ورامین اجرا شد. فاکتور اصلی شامل چهار سطح آبیاری تأمین 120، 100، 80 و60 درصد (به ترتیب 2I، 1I، 3I و 4I) نیاز آبی ذرت و فاکتور فرعی شامل دو مدیریت آبیاری پالسی(P) و پیوسته (C) بودند. براساس نتایج، بیشترین عملکرد بیولوژیک و عملکرد تازه محصول ذرت علوفهای مربوط به تیمار 2PI بهترتیب برابر با 26 و67/86 تن در هکتار و بیشترین بهرهوری آب آبیاری نیز در تیمار 3PI برابر 72/6 کیلوگرم برمترمکعب بهدست آمد. با توجه به مقایسه میانگین انجام شده و مقادیر بهرهوری آب آبیاری تیمارها، در مناطق مشابه که با کمبود منابع آب مواجه هستند بهمنظور صرفهجویی 20 درصدی در مصرف آب، اعمال تیمار کمآبیاری پالسی )3(PI و در صورت عدم محدودیت دسترسی به منابع آب بهمنظور افزایش عملکرد محصول، اعمال تیمار بیشآبیاری پالسی (PI2) پیشنهاد میشود.https://jwim.ut.ac.ir/article_82129_b8e1f875969b31e467206b7ed02a6751.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Evaluation of the effects of nitrogen and alternate furrow irrigation method on water use efficiency in cultivation of Quinoa plantارزیابی اثر کود نیتروژن و روشهای آبیاری جویچهای یک در میان بر کارایی کاربرد آب در کشت گیاه کینوا991128212510.22059/jwim.2021.295006.742FAصابرجمالیدانشجوی دکتری، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0003-0524-3346حسینانصاریاستاد، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.سیده محبوبهزینالدیندانشجوی کارشناسی، گروه مدیریت مناطق خشک و بیابانی، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20200104To investigate the effects of furrow irrigation and nitrogen fertilizer on yield and yield components of Quinoa, an experiment was conducted as a split-plot based on a randomized complete block design with three replications in 2018 at Ferdowsi University of Mashhad. Treatments included three irrigation methods (furrow irrigation (FI), fixed alternate furrow irrigation (FAFI), and variable alternate furrow irrigation (VAFI)) and three-level of nitrogen fertilizing (50, 100, and 200 Kg/ha). The yield of quinoa was increased +62.5 and +70.8 percent under the use of 100 and 200 Kg/ha nitrogen fertilizer (compared to 50 Kg/ha using nitrogen fertilizer). The plant height was decreased -9.8 and -9.3 percent under using FAFI and VAFI, respectively. The result showed that the lowest and the highest of grain yield with 14.3 g and 33.4 g in FAFI50 and VAFI200, respectively. Generally, the use of variable alternative furrow irrigation + 200 Kg/ha nitrogen (VAFI200) was decreased irrigation water consumption and increasing water use efficiency, therefore with this treatment in Mashhad climatic conditions can be produced a reliable yield.بهمنظور بررسی اثر آبیاری جویچهای و کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد کینوا، طرحی در قالب کرتهای خرد شده و بر اساس بلوکهای کامل تصادفی و با سه تکرار در سال 1397 در دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. تیمارها شامل سه روش آبیاری (جویچهای FI، یک در میان ثابت FAFI و یک در میان متناوب VIFI) و سه سطح کوددهی نیتروژن (50، 100 و 200 کیلوگرم در هکتار) بود. استفاده از 100 و 200 کیلوگرم کود نیتروژن (در مقایسه با کوددهی به میزان 50 کیلوگرم در هکتار) 5/62+ و 8/70+ درصد عملکرد در واحد سطح گیاه کینوا را افزایش داد. در اثر اعمال روشهای مختلف آبیاری جویچهای یک در میان ثابت و متناوب، تغییراتی بهمیزان 8/9- و 3/9- در صفت ارتفاع بوته مشاهده شد. همچنین نتایج نشان داد که عملکرد دانه در تیمار FAFI50 دارای کمترین مقدار (3/14 گرم) و در تیمار VAFI50 دارای بیشترین مقدار (4/33 گرم) بود. بهطور کلی در تیمار آبیاری جویچهای یک در میان متناوب و 200 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن (VAFI200) کاهش کاربرد آب و دستیابی به عملکرد مناسب محصول اتفاق افتاده که منجر به افزایش کارایی کاربرد آب در شرایط اقلیمی مشهد شده است.https://jwim.ut.ac.ir/article_82125_ae83cba7b002bf966ed010b3d7f55ef2.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Application of Fuzzy-AHP and Remote Sensing in Localizing Water Extraction from Air Humidity using Condensing Systemبکارگیری روش Fuzzy-AHP و سنجش از دور در مکان یابی استحصال آب از رطوبت هوا با استفاده از سیستم چگالشی1131308213010.22059/jwim.2021.313383.840FAمسیح الهمحمدیدانشجوی دکتری، گروه جغرافیایی طبیعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.بهروزسبحانیاستاد، گروه جغرافیایی طبیعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.Journal Article20201129Utilization of appropriate methods for localizing and performing land suitability assessment to optimize human activities is very important issue. Using fuzzy multi-criteria decision-making methods, this study intends to evaluate the criteria and determine suitable locations for water extraction from air through condensing systems in Hormozgan province. To this end, first air humidity and temperature related data were collected using satellite photos and the soil type, soil temperature (at 50 cm depth) and wind velocity data were collected using ground datasets. At the next stage, they were prioritized in terms of significance through hierarchical analysis method. Then, fuzzy linear functions were applied to data layers which, later on, were combined using fuzzy gamma function. The suitability of Hormozgan province for water extraction using condensing system was ranked at five categories of very good, good, moderate, poor and very poor and its zonation map was prepared. The results of land suitability assessment indicate that 9.75% of the studied area (about 6613.61 km2) falls in very good class, 18.57% (equal to 12606.85 km2) in good class, 27.39% (18597.95 km2) in moderate class, 25.90% (17589.55 km2) in poor and finally 18.41% (equal to 12498.29 km2) in very poor class.استفاده از روشهای مناسب برای مکانیابی و ارزیابی تناسب اراضی جهت بهینه سازی فعالیتهای انسانی اهمیت ویژهای دارد. در این پژوهش باهدف استفاده از روشهای تصمیمگیری چند معیاره فازی در مکانیابی استحصال آب از رطوبت هوا با استفاده از روش سیستم چگالشی در استان هرمزگان بهمنظور ارزشگذاری معیارها و تعیین مکانهای بهینه انجام پذیرفته است. بدین منظور، ابتدا معیارهای رطوبت هوا و دمای هوا با استفاده از تصاویر ماهوارهای و نوع خاک، دمای 50 سانتیمتری زیرزمین و سرعت باد با استفاده از دادههای زمینی جمع آوری شد. سپس اهمیت آنها با روش تحلیل سلسله مراتبی به دست آمد. در ادامه با استفاده از توابع فازی Linear لایه اطلاعاتی فازی گردیده و در آخر با استفاده از تابع فازی گاما لایهها تلفیق شدند. تناسب نهایی استان هرمزگان برای استحصال آب با استفاده از سیستم چگالشی به 5 طبقه بسیار مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب و بسیار نامناسب طبقه بندی شده و نقشه پهنه بندی آن تهیه شد. نتایج ارزیابی تناسب اراضی نشان میدهد که 74/9 درصد منطقه مورد مطالعه که معادل 61/6613 کیلومتر مربع میباشد، در کلاس تناسب بسیار مناسب، حدود 57/18 درصد که معادل 85/12606 کیلومتر مربع میباشد در کلاس با تناسب مناسب، حدود 39/27 درصد منطقه که معادل 95/18597 کیلومتر مربع از منطقه را پوشش میدهد در کلاس متوسط، 55/17589 کیلومتر مربع که حدود 90/25 درصد از منطقه در طبقه نامناسب و در نهایت 41/18 درصد که معادل 29/12498 کیلومتر مربع است در کلاس بسیار نامناسب قرار می-گیرند.https://jwim.ut.ac.ir/article_82130_1c0022285f2611584f263cb550611703.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210608Modeling the reduction percentage of the density current head flux using artificial intelligenceمدل سازی درصد کاهش هد جریان غلیظ نمکی با استفاده از هوش مصنوعی1311438169110.22059/jwim.2021.312641.838FAمهدیدرخشان نیادانشجوی دکتری، گروه مهندسی عمران، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران.مهدیقمشیاستاد، گروه سازه های آبی، دانشکده مهندسی آب و محیط زیست، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.سید سعیداسلامیاناستاد، گروه مهندسی عمران، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران و گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایرانسیدمحمود کاشفی پوراستاد، گروه سازه های آبی، دانشکده مهندسی آب و محیط زیست، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20201110Density current is one of the most important factors in the sedimentation process of dams. Because this current is one of the important factors affecting the reduction of life efficiency of large dams, so understanding sedimentation patterns to manage the reservoir of dams is very effective. Accordingly, in this study, the reduction percentage of the density current head flux under the influence of trapezoidal permeable barriers (filled with sand grains with a diameter of 0.5 cm) is investigated also variable parameters effect such as discharge, slope, concentration and height of obstacles on density current control is examined experimentally, based on the results, the reduction percentage of the density current head flux was modeled using the artificial neural network feed-forward method and the classical multivariable regression method, and the performance of these two methods was compared. The results showed that the intelligent method of feed-forward artificial neural network has a significant advantage over the multivariable regression method in modeling the reduction percentage of the density current head flux.جریان غلیظ یکی از مهمترین عوامل در فرآیند رسوبگذاری سدها میباشد. چون این جریان از عوامل موثر بر کاهش کارایی عمر سدهای بزرگ بوده، بنابراین درک الگوهای رسوبگذاری جهت مدیریت مخزن سدها بسیار کارآمد میباشد. براین اساس در این تحقیق درصد کاهش هد جریان غلیظ نمکی تحت تاثیر موانع نفوذپذیر ذوزنقهای شکل (پر شده با دانه-های شن با قطر 0.5 سانتیمتر)، با در نظر گرفتن متغیرهایی همچون دبی، شیب، غلظت و ارتفاع موانع بهصورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت، براساس نتایج حاصله اقدام به مدلسازی هد جریان غلیظ نمکی با روش شبکه عصبی مصنوعی پیشخور و روش کلاسیک رگرسیون چند متغیره شد و کارکرد این دو روش مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش هوشمند شبکه عصبی مصنوعی پیشخور در مدلسازی درصد کاهش هد جریان غلیظ نمکی نسبت به روش رگسیون چند متغیره برتری قابل توجهی دارد.https://jwim.ut.ac.ir/article_81691_1cac518333ce1bd95cdb1f6232d936e1.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Analysis and Classification of Arranged Delivery Methods in Irrigation Networksتحلیل و دسته بندی روشهای تحویل و توزیع آب بر حسب درخواست در شبکههای آبیاری1451588212810.22059/jwim.2021.311437.828FAهاجرساوریدانش آموخته دکتری، گروه مهندسی و مدیریت آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.محمد جوادمنعماستاد گروه مهندسی و مدیریت آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.0000-0001-7735-9976Journal Article20201007Selection of appropriate water delivery method is one of the most important parameters in irrigation networks that plays an effective role in determining flexibility and improving water productivity. Depending on the management of delivery parameters, water delivery systems can be classified into three main types of, Rotational, on-request (arranged), and on-demand methods. Among main delivery systems, on request system is proposed to increase flexibility. This method, while doesn’t need high cost automatic systems, could be applied on existing irrigation networks with minor changes, and manual operation. Depending on the range of delivery parameters variation, limitation on requests, and method of reaching an agreement between managers and farmers, several on request methods could be defined. Each one of the defined methods has direct impact on management of the network, which requires their appropriate classification in order to facilitate operation planning. So far no basis for classification of on request method is introduced. In this research, data are collected from previous researchers and field investigation from some national and international networks, which are operated using on-request delivery methods. Analyzing the collected data, the basis for classification of on request delivery systems is developed. The on-request delivery method of the studied network are classified. Regarding variation range of delivery parameters, and method of reaching agreement, on request method is classified in to 3 categories with maximum, medium, and minimum flexibility.انتخاب روش توزیع و تحویل آب یکی از پارامترهای مهم و اساسی در طراحی شبکههای آبیاری محسوب میشود که نقش تعیینکنندهای در انعطافپذیری و بهبود بهرهوری آب دارند. روشهای توزیع و تحویل آب با توجه به مدیریت عوامل تحویل آب میتوانند به روشهای تحویل گردشی، بر حسب درخواست و برحسب تمایل تقسیم شوند. از میان این روشها، روش برحسب درخواست (توافقی) به عنوان یک روش مشارکتی علاوه بر ارتقاء انعطافپذیری و عدم نیاز به زیرساختهای پرهزینه در مقایسه با روشهای برحسب تمایل، در شبکهها با بهرهبرداری دستی قابل اجرا است. بسته به دامنه تغییرات مجاز عوامل تحویل، محدودیت های اعمال شده بر درخواست زارعین و نحوه حصول توافق میان مدیران شبکه و زارعین تنوع قابل توجهی از روش تحویل توافقی ایجاد می شود. هر یک از روشهای مذکور، تاثیر مستقیمی بر چگونگی مدیریت و عملیات بهرهبرداری شبکه دارد، که ضرورت طبقه بندی آنها را برای سهولت برنامه ریزی عملیات بهرهبرداری ایجاب میکند. تا کنون مبانی مدونی برای دستهبندی روشهای تحویل برحسب درخواست، و طبقهبندی آنها ارائه نشده است. در این تحقیق اطلاعات برخی از شبکههای آبیاری در داخل و خارج از کشور که با روش برحسب درخواست در حال بهرهبرداری هستند، جمعآوری شده است. باتحلیل اطلاعات و بررسیهای انجام شده، مبانی روشهای برحسب درخواست تدوین، و طبقه بندی آنها صورت گرفت. با توجه به تغییرات عوامل تحویل، و چگونگی حصول توافق، روشهای تحویل توافقی به سه دسته با انعطاف پذیری حداکثر، متوسط، و حداقل تقسیم شدهاند.https://jwim.ut.ac.ir/article_82128_4d5fb0b6a752fe9374230cdefaf219bf.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Effect of inflow rate and initial soil moisture on Manning roughness coefficient in advance and storage phases in furrow irrigationتأثیر دبی و رطوبت اولیه بر ضریب زبری مانینگ در فازهای پیشروی و ذخیره در آبیاری جویچهای1591728212610.22059/jwim.2021.316828.852FAهادیرضایی راددانشجوی دکتری، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.حامدابراهیمیاندانشیار، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0002-7338-4872عبدالمجیدلیاقتاستاد، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0002-3224-6529فاطمهخلجیدانشآموخته کارشناسی، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.مهشیدشبانی آرانیدانشآموخته کارشناسی، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.Journal Article20210113Manning roughness coefficient is a complex and effective parameter in furrow irrigation, and its exact determination is complicated due to spatial and temporal changes of soil characteristics and hydraulic parameters of the flow. Hence, this study was conducted to determine the Manning roughness coefficient in the advance and storage phases and in the first to third irrigation events. In this study, Manning roughness in furrow irrigation in the advance and storage phases was determined using the SIPAR_ID model and the Manning equation, respectively. For this purpose, the value of Manning roughness coefficient for two inflow treatments (an average of 0.27 and 0.53 L/S), two irrigation cycle treatments (5 and 10 days), and two different fields (E and F) was examined in the first to third irrigation events and in three replications. The results showed that the value of Manning roughness coefficient in the advance and storage phases of three irrigation events (first to third irrigation) was between 0.017 to 0.636 and 0.015 to 0.317, respectively. Also, it was found that the average roughness coefficient in the advance phase was more than the one in storage phase (0.083 and 0.054, respectively). In addition, the roughness coefficient in the two phases reduced by increasing irrigation events. In field F, due to the heavier soil texture, the difference in Manning roughness coefficient in both phases in the first and second irrigation was lower than the ones in field E. The results also indicated that the roughness coefficient had an inverse and poor relationship with the initial soil moisture and inflow. However, the inflow was more effective than the initial moisture.ضریب زبری مانینگ پارامتری پیچیده و اثرگذار در آبیاری جویچهای است و تعیین دقیق آن بهدلیل تغییرات مکانی و زمانی ویژگیهای خاک و پارامترهای هیدرولیکی جریان، پیچیده است. بنابراین این تحقیق با هدف تعیین ضریب زبری مانینگ در فازهای پیشروی و ذخیره و در رخدادهای اول تا سوم آبیاری انجام شد. در این پژوهش، زبری مانینگ در آبیاری جویچهای در فازهای پیشروی و ذخیره به ترتیب با استفاده از مدل SIPAR_ID و معادله مانینگ تعیین شد. بدین منظور، مقادیر ضریب زبری در دو تیمار دبی ورودی (به طور متوسط 27/0 و 53/0 لیتر بر ثانیه)، دو تیمار دور آبیاری (5 و 10 روز)، دو مزرعه با بافت خاک متفاوت (E و F) و در سه آبیاری اول تا سوم و در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ضریب زبری مانینگ در فازهای پیشروی و ذخیره به ترتیب بین 017/0 تا 636/0 و 015/0 تا 317/0 متغیر بود و مقدار میانگین ضریب زبری در فاز پیشروی بیشتر از فاز ذخیره برآورد شد (به ترتیب 083/0 و 054/0). همچنین ضریب زبری مانینگ با افزایش شماره رخداد آبیاری در هر دو فاز، کاهش یافت. در مزرعه F با توجه به بافت خاک سنگینتر، اختلاف ضریب زبری مانینگ در هر دو فاز در آبیاری اول و دوم نسبت به زمین E کمتر بود. نتایج همچنین نشان داد که ضریب زبری با دبی و رطوبت اولیه خاک رابطهای معکوس و ضعیف داشت اما دبی نسبت به رطوبت اولیه تأثیرگذارتر بود.https://jwim.ut.ac.ir/article_82126_d0c35da4e3faa5bc606e535186d6f48e.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Application of Combined Artificial Neural Network Model and meta-heuristic Optimization Algorithms in Predicting SPEI12 Drought Indexکاربرد مدل ترکیبی شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتمهای بهینهسازی فرا ابتکاری در پیشبینی شاخص خشکسالی SPEI121731888212710.22059/jwim.2021.318390.859FAپوریاقاسمیدانشجوی دکتری، گروه علوم و مهندسی آب، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.مسعودکرباسیدانشیار، گروه مهندسی آب، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.0000-0002-9012-8280علیرضازمانی نوریگروه مهندسی عمران، واحد شهرقدس، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.مهدیسرائی تبریزیاستادیار، گروه علوم و مهندسی آب، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.0000-0002-4903-9307Journal Article20210206Drought is one of the most important and damaging natural disasters in the field of water resources that occurs in all climatic regimes of the country. Therefore, predicting and dealing with it is very important. In the present study, 79 synoptic stations in Iran were selected as the study. Three meta-heuristic optimization algorithms TLBO, IWO, PSO and the conventional Levenberg-Marquadt algorithm were used to train the multilayer artificial neural network to predict the SPEI12 drought index for the next one to three months. Due to the large number of synoptic stations, the stations were divided into five clusters C1 to C5 according to the time series of the drought using the K-means method. The results were compared with respect to the location of the stations in the clusters and the accuracy of the models was evaluated based on the RMSE and R2 indices of the test data. Showed that in all three prediction models, the accuracy of the models decreased with increasing prediction time. Comparison between the three optimization algorithms mentioned and Levenberg-Marquadt algorithm as a widely used algorithm in optimizing neural network weights, showed the better performance of meta-heuristic algorithms. The comparison between the three TLBO, IWO and PSO algorithms showed that the TLBO algorithm performed slightly better than the other algorithms and provided more accurate results. R2 was observed in cluster one (eastern regions, southern strip and southeastern regions of Iran) and the highest RMSE values and the lowest accuracy of the models were observed in cluster five (northern strip strip of the country).خشکسالی یکی از مهمترین بلایای طبیعی میباشد که در همهی رژیمهای آب و هوایی رخ میدهد. بنابراین، پیشبینی و مقابله با آن از اهمیت بالایی برخوردار است. در پژوهش حاضر از سه الگوریتمهای بهینهسازی هوشمند (الگوریتم بهینهسازی مبتنی بر آموزش و یادگیری (TLBO)، الگوریتم بهینهسازی علفهای هرز (IWO)، الگوریتم ازدحام ذرات (PSO)) و الگوریتم متداول لونبرگ- مارکوات بهمنظور آموزش شبکه عصبی مصنوعی چند لایه، برای پیشبینی شاخص خشکسالی SPEI12 یک الی سه ماه آینده در 79 ایستگاه سینوپتیک کشور استفاده گردید. با توجه به تعداد زیاد ایستگاههای سینوپتیک، ایستگاهها با توجه به سریهای زمانی خشکسالی و با استفاده از روش K-means به پنج خوشه C1 تا C5 تقسیم شدند. نتایج با توجه به قرارگیری ایستگاهها در خوشهها مورد مقایسه قرار گرفتند و دقت مدلها بر اساس آمارههای RMSE) و (R2 دادههای آزمون، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بهدست آمده از این پژوهش نشان داد که در هر سه مدل پیشبینی با افزایش مقیاس زمانی پیشبینی دقت مدلها کاهش یافته است. مقایسه بین سه الگوریتم بهینهسازی ذکر شده و الگوریتم لونبرگ- مارکوات بهعنوان یک الگوریتم پرکاربرد در بهینهسازی وزنهای شبکه عصبی، نشاندهنده برتری قابل توجه الگوریتمهای بهینهسازی فراابتکاری است. مقایسه بین سه الگوریتم TLBO،IWO و PSO نشان داد که الگوریتم TLBO اندکی بهتر از سایر الگوریتمها عمل میکند و نتایج دقیقتری را ارائه میکند. بهترین پیشبینی مدلهای ذکر شده و بیشترین مقادیر R2 در خوشه یک (شرق، نوار جنوب و جنوب شرقی ایران) و بیشترین مقادیر RMSE و کمترین دقت مدلها در خوشه پنج (نوار شمالی کشور) مشاهده شد.https://jwim.ut.ac.ir/article_82127_ff1b3d4a59f9da1029ff5547352800b3.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Evaluation of spatial stability of Varamin aquifer in three dimensions of quantity, quality and environmentارزیابی پایداری مکانی آبخوان ورامین در سه بعد کمی، کیفی و محیط زیستی1892068226710.22059/jwim.2021.323848.872FAسعیدهسامانیاستادیار پژوهشی، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات منابع آب، مؤسسه تحقیقات آب، تهران، ایران.حمیدکاردان مقدماستادیار پژوهشی، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات منابع آب، مؤسسه تحقیقات آب، تهران، ایران.Journal Article20210519To protect aquifers, it is necessary to assess their current and future stresses. For this purpose, in this paper, the indicators of groundwater resources sustainability in three dimensions of quantity, quality, and environment in the Varamin aquifer have been used to evaluate the spatial sustainability of different parts of this aquifer. In this study, a quantitative hydrogeological index; two qualitative hydrogeological indicators and two environmental indicators, and a total of 5 sustainability indicators have been used to study the spatial sustainability of the Varamin aquifer. The overall sustainability of the aquifer has been evaluated by AHP weight averaging and entropy methods from different dimensions of sustainability assessment indicators with the opinions of experts. The final results of the spatial sustainability assessment of the Varamin aquifer show that the eastern part of the aquifer is more stable than the western part of the aquifer. The low stability of the aquifer in the western parts between zero and 25 indicates the urgent need to implement aquifer sustainability management plans. The hydrogeological and hydrogeochemical status of the aquifer confirms the results obtained from the spatial sustainability of the aquifer. Hydrogeologically, the northern and eastern parts of the aquifer are very thick and have high transmissivity, while in the west the thickness decreases sharply and the alluvium is granular with low transmissivity. Also, the presence of the saline river in the western part of the aquifer, which is the passage of sewage, has reduced the quality stability and increased the vulnerability of the aquifer in the western part of the aquifer.به منظور حفظ و بقای منابع آب زیرزمینی، ارزیابی پایداری آبخوانها در برابر وقایع و تنشهای مختلف اعم از انسانی و اقلیمی ضروری است. بدین منظور در این مقاله با استفاده از شاخصهای پایداری منابع آب زیرزمینی در سه بعد کمی، کیفی و محیط زیستی ارزیابی پایداری مکانی در آبخوان ورامین مورد سنجش قرار گرفته است. این شاخصها شامل شاخص تغییر در ذخیره آب زیرزمینی (شاخص هیدروژئولوژی کمی)، شاخص تغییر در کیفیت آب زیرزمینی و شاخص مشکلات کیفیت آب زیرزمینی (شاخصهای هیدروژئولوژی کیفی)، شاخص آسیبپذیری آبهای زیرزمینی و شاخص خشکسالی آب زیرزمینی (شاخصهای محیط زیستی) هستند. پس از ارزیابی هر شاخص، پایداری کلی آبخوان با تلفیق شاخصها با دو روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و آنتروپی انجام گرفته است. براین اساس نتایج نهایی ارزیابی پایداری آبخوان در دشت ورامین نشان میدهد که بخش شرقی آبخوان پایداری بالاتری نسبت به بخش غربی آبخوان دارد. پایداری پایین آبخوان در بخشهای غربی بین عدد صفر تا 25 نمایانگر نیاز شدید پیادهسازی طرحهای مدیریت احیای آبخوان است. وضعیت هیدروژئولوژیکی و هیدروژئوشیمی آبخوان نتایج به دست آمده از وضعیت پایداری آبخوان را تأیید مینماید. از لحاظ هیدروژئولوژیکی بخش شمالی و شرقی آبخوان ضخامت زیاد و قابلیت انتقال بالایی وجود دارد در حالی که در غرب دشت ضخامت به شدت کاهش پیدا میکند و آبرفتها نیز دانهریز با قابلیت انتقال پایین هستند. همچنین حضور رودخانه شور در بخش غربی آبخوان که مسیر عبور فاضلاب است باعث کاهش پایداری کیفی و افزایش آسیبپذیری آبخوان در بخش غربی آبخوان شده است.https://jwim.ut.ac.ir/article_82267_f5f953d0aab1fede25516fb4bdbf1874.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Analysis of TRMM precipitation data uncertainty in groundwater level modeling of Rafsanjan plainبررسی عدم قطعیت دادههای بارش TRMM در مدل سازی تراز آب زیرزمینی دشت رفسنجان2072228263010.22059/jwim.2021.319364.862FAسامانسیفدانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی عمران- مدیریت منابع آب، دانشکده مهندسی عمران، گروه مدیریت ساخت و آب، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.احمدشرافتیاستادیار دانشکده مهندسی عمران، گروه مدیریت ساخت و آب، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران0000-0003-0448-2871Journal Article20210310Precipitation information plays an important role in calculating aquifer nutrition using mathematical models. In recent years, with the availability of satellite precipitation data, especially TRMM and GPM satellites, new and innovative methods have been developed to overcome the lack of access to precipitation data. However, barriers such as data uncertainty also limit these methods. In this study, after correcting the satellite data error, this information was used as a feed parameter to MODFLOW code, and the groundwater level uncertainty was calculated by different Coppola functions. Examination of groundwater model outputs showed a 50% reduction in root mean square error index (RMSE). It is worth noting that about 90% of the aquifer had a difference of less than 10%, about 8% had a difference of 20 to 30% and about 2% of the aquifer had an approximate difference of 80% of the observational data ratio. The mentioned results show the proper performance and with a reliability coefficient of over 90% of the Coppola functions in calculating the groundwater level uncertainty using satellite precipitation data as the feeding parameter.اطلاعات بارش نقش مهمی در محاسبه تغذیه آبخوانها با استفاده از مدلهای ریاضی بر عهده دارد. در سالهای اخیر با در دسترس قرار گرفتن دادههای بارش ماهوارهای، بخصوص ماهوارههای TRMM و GPM، روشهای جدید و نوآورانهای برای غلبه عدم دسترسی به دادههای بارش ابداع شده است. با این وجود، موانعی نظیر عدم قطعیت دادهها، این روشها را با محدودیتهایی نیز مواجه کرده است. در این مطالعه، پس از برطرف نمودن خطای دادههای ماهوارهای، از این اطلاعات بعنوان پارامتر تغذیه به کدMODFLOW، استفاده شد و عدم قطعیت تراز آب زیرزمینی توسط توابع مختلف کاپولا محاسبه گردید. بررسی خروجی های مدل آب زیرزمینی نشان دهندهی کاهش 50 درصدی شاخص خطای جذر میانگین مربعات خطا(RMSE) بود. شایان ذکر است که حدود 90 درصد از سطح آبخوان دارای اختلاف تراز کمتر از 10 درصد، نزدیک به 8 درصد دارای اختلاف 20 تا 30 درصد ای و حدود 2 درصد آبخوان دارای اختلاف تقریبی 80 درصدی نسبت دادههای مشاهداتی را نشان می داد. نتایج مذکور نشان دهنده عملکرد مناسب و با ضریب اطمینان بالای 90 درصد توابع کاپولا در محاسبه عدم قطعیت تراز آب زیر زمینی با استفاده از دادههای بارش ماهوارهای بعنوان پارامتر تغذیه است.https://jwim.ut.ac.ir/article_82630_5f13226c9732489de199563c9d87df50.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Flood probability zonation using a comparative study of two well-known random forest and support vector machine models in northern Iranپهنهبندی احتمال وقوع سیل با استفاده از بررسی مقایسهای دو مدل شناخته شده جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان در شمال ایران2232358262810.22059/jwim.2021.317527.856FAمحمد رضاطهماسبیدانشجوی دکتری، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.سعیدشعبانلودانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.0000-0001-9107-9233احمدرجبیاستادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران0000-0002-9332-8114فریبرزیوسفونداستادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران0000-0002-1240-9036Journal Article20210201The current study is aimed to zoning flood probability map in the Saliantapeh catchment is located in the Golestan Province. To this aim, two well-known data mining models namely Random Forest (RF) and Support Vector Machine (SVM) were applied due to their robust computational algorithm. Flood inventories were gathered through several field surveys using, local information and available organizational resources and corresponding map was created in the geographic information system. Reviewing several worldwide studies, 13 predisposing variables including proximity to stream, soil texture, lithological units, land use/cover, slope percent, elevation/DEM, slope aspect, plan curvature, profile curvature, stream power index and topographic wetness index were chosen and the corresponding maps were generated in the geographic information system. In this study, after preparing the predictor maps, SPSS software was used to analyze this data and testing Multi-collinearity. In order to evaluate models’ results the area under the receiver operating were used. Three different sample data sets (s1, s2, s3) including 70% for training and 30% for validation were randomly gathered to evaluate the robustness of the applied models. Results showed that the RF model with the area under curve value of 0.96 and robustness of 0,001 in validation step had better performance on flood probability zonation over the study area.هدف از پژوهش پیش رو، پهنه بندی احتمال وقوع سیل در حوزه آبخیز سالیان تپه، واقع در استان گلستان میباشد. بدین منظور، از دو مدل معروف و شناخته شدهی دادهکاوی یعنی مدل جنگل تصادفی(RF) و مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) به عنوان بنچمارک و به لحاظ الگوریتم محاسباتی توانمند در زمینه ارزیابی فرایند وقوع سیلاب استفاده شد. شواهد سیلاب با استفاده از بازدیدهای میدانی،گزارشها و اطلاعات سازمانی موجود ثبت و در سامانه اطلاعات جغرافیاییGIS)) در قالب نقشه تهیه شد. همچنین، با توجه به مرور منابع گسترده، سیزده عامل زمینهساز شامل فاصله از آبراهه، واحدهای سنگشناسی، درصد شیب، بافت خاک، جهت شیب، کاربری اراضی، انحنای طولی و عرضی دامنه، شاخص رطوبت، شاخص توان فرسایشی آبراهه و طبقات ارتفاعی بهعنوان عوامل موثر بر وقوع سیل در منطقه مورد مطالعه انتخاب و لایههای مذکور در سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. در این مطالعه بعد از آمادهسازی لایهها، برای آنالیز این دادهها و بررسی همخطی آنها از نرمافزار SPSS استفاده شد. بهمنظور ارزیابی نتایج مدلها، از مقدار مساحت زیر منحنی تشخیص عملکرد نسبی ROC)) استفاده شد. سه سری متفاوت از نقاط وقوع خطر سیل (S1, S2, S3 ( شامل 70 درصد برای آموزش مدل و 30 درصد برای اعتبار سنجی به صورت تصادفی آماده شد تا دقت و صداقت مدل مورد ارزیابی قرار بگیرد. نتایج نشان داد نقشه میانگین حاصل از مدل جنگل تصادفی در مرحله اعتبارسنجی با مساحت زیر منحنی 96 درصد و صداقت 001/0 کارایی بهتری نسبت به مدل ماشین بردار پشتیبان در پهنهبندی سیلاب در حوضه مورد مطالعه دارد .https://jwim.ut.ac.ir/article_82628_7da61ecb9eee0a06dd94eb48f578a690.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Investigating Temperature Variation due to Climate Change in Iranبررسی تغییرات دمای ایران در اثر تغییر اقلیم2372488273610.22059/jwim.2021.324760.875FAحسینیوسفیدانشجوی دکتری تخصصی، گروه مهندسی منابع آب، دانشکده عمران، آب و محیط زیست، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران0000-0003-1098-0105سامانپیربازاریدانشیار، گروه مهندسی آب، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-1008-0254علیمریدیاستادیار، گروه مهندسی محیط زیست، دانشکده عمران، آب و محیط زیست، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران0000-0002-3974-2170حسینخواجه پوراستادیار، گروه مهندسی سیستم های انرژی، دانشکده مهندسی انرژی، دانشگاه صنعتی شریف، تهران، ایران0000-0002-0692-0145هانیه ساداتکرباسیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مهندسی منابع آب، دانشکده عمران، آب و محیط زیست، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران0000-0002-1486-1851تورجفتحیکارشناس ارشد، دفتر مدیریت و حفاظت آب و خاک، سازمان حفاظت محیط زیست، تهران، ایران0009-0009-3481-417XJournal Article20210530In this study, the effect of climate change on future temperature (2021-2040) in Iran has been investigated. For this purpose, the results of three general circulation models (GCM) named GFDL-ESM2M, HadGEM2-ES and IPSL-CM5A-LR were analyzed for two scenarios of greenhouse gas emissions of RCP2.6 and RCP8.5. CCT model and minimum and maximum daily temperature (1986-1986) were used for downscaling and bias correction. The weighted average annual temperature did not decrease in the studied scenarios. The highest increase in weighted average annual is equal to 3.1 °C, and the highest increment in seasonal temperature is related to summer (8.5°C) due to the RCP8.5 scenario in the HadGEM2-ES model. Also, the maximum temperature decrease occurred in winter (1.2°C) under the conditions of the RCP2.6 scenario and GFDL-ESM2M model. Due to the climate of Iran, most of which is arid, following this increase in temperature, even in optimistic conditions (RCP2.6), the country needs an integrated water resources management program and long-term vision of relevant managers and officials. Rising temperatures pose challenges in various fields such as agriculture, food security, social, economic, cultural, political, international, and so on.در این پژوهش اثر تغییر اقلیم بر دمای آینده (2040-2021) در ایران بررسی شده است. به این منظور نتایج سه مدل گردش عمومی (GCM) به نام های GFDL-ESM2M، HadGEM2-ES و IPSL-CM5A-LR و برای دو سناریو انتشار گازهای گلخانه ای RCP2.6 و RCP8.5 تحلیل شد. برای ریزمقیاس نمایی و تصحیح سوگیری از مدل CCT و دادههای دمای کمینه روزانه و دمای بیشینه روزانه (2019-1986) استفاده شد. کاهش دما در میانگین وزندار سالانه هیچکدام از سناریوهای بررسی شده، رخ نداده است. بیشترین افزایش میانگین وزندار سالانه دما برابر 1/3 درجه سانتیگراد و بیشترین افزایش دمای فصلی مربوط به تابستان (5/8 درجه سانتیگراد) مربوط به سناریو RCP8.5 در مدل HadGEM2-ES است. همینطور، بیشینه کاهش دما در فصل زمستان (2/1 درجه سانتیگراد) تحت شرایط سناریو RCP2.6 و مدل GFDL-ESM2M رخ داده است. با توجه به اقلیم ایران که اغلب مناطق آن خشک است، در پی این افزایش دما حتی در شرایط خوشبینانه (RCP2.6)، کشور نیازمند برنامه مدیریت جامع منابع آب و دید بلندمدت مدیران و مسئولان ذیربط می باشد. افزایش دما موجب چالش هایی از جمله مسائل کشاورزی، امنیت غذایی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، بین الملل و ... میشود.https://jwim.ut.ac.ir/article_82736_97606f4c72c7616018e0dc939125690a.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Understanding 1973 the Helmand Treaty by Invoking Rules of Interpretation According to Vienna Convention 1969خوانش معاهده 1973 هیرمند با تمسک به اصول تفسیر کنوانسیون وین ۱۹۶۹2492738273710.22059/jwim.2021.324894.876FAاعظمامینیاستادیار حقوق بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.سیده زهراقریشیکارشناس ارشد مدیریت منابع آب، دانشکده پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0003-3489-2249حجتمیان آبادیاستادیار گروه مهندسی و مدیریت آب، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.0000-0002-7041-4634Journal Article20210601Hamoun international wetlands possess social, economic, cultural, protective, and ecological values. As the common heritage of mankind and according to the rules of international environmental customary law, these wetlands have an undeniable right from the Helmand River Basin water resources. Due to the vital values of Hamun wetlands, this paper aims to interpret the 1973 Helmand Treaty in order to find out what is the Hamoun wetlands water right in the 1973 treaty. Accordingly, the 1973 Helmand Treaty is interpreted based on the Vienna Convention on the Law of Treaties (1969). Results reveal that the environmental demands of the Hamoun wetlands have not been considered in the subject and context of the treaty. It is necessary to provide the Hamoun wetlands water rights, which has been neglected in Iran and Afghanistan hydropolitical interaction for more than 115 years. Therefore, it must be paid attention to that the riparian states which have a customary commitment to supply the environmental demands shall provide guaranteed environmental water rights for the Hamouns wetlands.تالابهای بینالمللی هامون دارای ارزش اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیستبومی و حیاتی هستند. این تالابها میراث مشترک بشری بوده و حق انکارناپذیری از منابع آبی حوضه آبریز هیرمند دارند. به دلیل ارزشهای متعدد تالابهای هامون در حیات سیستان بزرگ، این مقاله با روش تاریخی-توصیفی-تحلیلی و از طریق استناد به مراجع کتابخانهای، درصدد بازخوانی معاهده 1973 رودخانه هیرمند (مشترک بین ایران و افغانستان) با هدف بررسی حقابه زیستمحیطی تالابهای هامون از تقسیم آب صورت گرفته در معاهده مذکور است. بدین منظور معاهده 1973 هیرمند با استناد به اصول تفسیر در «کنواسیون وین 1969» که از جمله معاهدات قانونساز و حاوی قواعد عام حقوق بینالملل حاکم بر معاهدات میباشد، تفسیر شده است. تفسیر معاهده 1973 و درک رویه تقسیم آب مشترک رودخانه هیرمند نشان میدهد در بیش از 115 سال در مراودات آبی ایران و افغانستان، حقابه زیستمحیطی هامونها نادیده گرفته شده و حقابه و نیاز زیستمحیطی تالابهای بینالمللی هامون در مذاکرات منجر به معاهده 1973 و خود معاهده مذکور در نظر گرفته نشده است. از اینرو، توجه به ارزش حیاتی تالابهای بینالمللی هامون، اتخاذ سیاستها و انجام اقدامات لازم برای تأمین نیاز و حقابه زیستمحیطی با مشارکت دو کشور کرانهای این تالاب ضروری است و مسئولیتی عرفی در پی دارد.https://jwim.ut.ac.ir/article_82737_ad1fbd34b081d2b7dc4b9e50746a8569.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Performance of Vetiver system in complementary municipal wastewater treatmentعملکرد سیستم وتیور در تصفیه تکمیلی پساب شهری2752908282210.22059/jwim.2021.325110.880FAجهانگیرعابدی کوپاییاستاد گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران.0000-0002-0316-1366محمدحسینحکیمیاندانشآموخته کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایرانآرمیتامعتمدیدانشآموخته کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-9790-4553امیرقدس مطهریدانشآموخته کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20210606Due to the severe water scarcity in Iran, using treated wastewater for irrigation purposes is an effective method to meet the water requirement of plants. One of the methods is phytoremediation. In this field, Vetiver Grass has received growing attention. The aim of the present study is to improve the quality of municipal wastewater by hydroponic Vetiver grass, for applying in irrigation. This research was conducted in a completely randomized design with three replications. Fiberglass tanks with a volume of 1000 liters were prepared, and then filled separately with two types of raw and treated wastewater. Treatments included 4 and 8 plant densities, control, aerated and non-aerated wastewater. Retention times of 3, 7 and 14 days were used. The results showed that the optimal density in the treatment of municipal wastewater by Vetiver grass is a density of 4. Moreover, the aeration and non-aeration process of the treatments does not have much effect on the measured parameters. It should be noted the retention time of 7 days (except for BOD5) had the best performance with no significant difference with 14 days. The results indicated that BOD5, COD, ammonia, nitrate, phosphate and potassium were reduced by 42, 55, 91, 66, 89 and 97 per cent, respectively.با توجه به کمبود شدید منابع آب در ایران، استفاده از پساب تصفیه شده شهری در بخش کشاورزی و آبیاری، روشی موثر در برطرف نمودن نیاز آبی گیاهان میباشد. یکی از روشهای تصفیه، گیاهپالایی ست. گیاه وتیورگراس در این زمینه، توجهات بسیاری را معطوف خود کرده است. تحقیق حاضر به منظور بهبود کیفیت فاضلاب شهری توسط گیاه وتیورگراس به صورت هیدروپونیک، با هدف استفاده در آبیاری انجام گرفته است. این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار، انجام شد. مخازنی فایبرگلاسی به حجم 1000 لیتر تهیه و سپس از دو نوع فاضلاب خام و تصفیه شده بهطور مجزا پر گردید. تیمارها شامل دو تراکم 4 و 8 تایی، شاهد، هوادهی و بدون هوادهی بودند. در این پژوهش از سه زمان ماند 3، 7 و 14 روزه استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که بهترین تراکم در انجام پالایش فاضلاب شهری توسط گیاه وتیورگراس، تراکم 4 تایی بوده بهعلاوه روند هوادهی و عدم هوادهی تیمارها تأثیر زیادی بر پارامترهای اندازهگیری شده ندارد. در اکثر پارامترهای اندازهگیری شده (به غیر از BOD5) مشاهده شد که زمانماند 7 روزه با زمانماند 14 روزه تفاوت معناداری ندارد، از همین رو بهترین زمانماند نیز 7 روزه در نظر گرفته شد. بر طبق انجام آزمایشها، کارآمدی حذف ترکیبات BOD5، COD، آمونیوم، نیترات، فسفات و پتاسیم در فاضلاب تصفیه شده و در طی دوره به ترتیب 42، 55، 91، 66، 89، 97 درصد میباشد.https://jwim.ut.ac.ir/article_82822_56c276d6c26b915fd9eecb478cb37d13.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Identifying water sector priorities for adaptation to climate change in the Zayandeh-roud basin with the passive defense approachشناسایی اولویتهای بخش آب جهت سازگاری با تغییر اقلیم در حوضه زایندهرود با رویکرد پدافند غیرعامل2913008283810.22059/jwim.2021.325232.883FAمحمد جوادزارعیاناستادیار، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات منابع آب، مؤسسه تحقیقات آب، تهران، ایران.0000-0002-7840-2750Journal Article20210607The aim of this study was to investigate the main options for adaptation to climate change in the Zayandeh-Roud Basin based on the passive defense approach. Therefore, in the first stage, the temperature and precipitation changes in the basin during future 20-years (2021-2040) were estimated using the weighted combination of the GCM models of the fifth IPCC assessment report. In the next stage, using the comments of various experts and researchers on water resources management and passive defense, the main criteria and options were identified for adaptation to climate change in the Zayandeh-Roud Basin. Based on the scores provided by the experts, pairwise comparisons were performed based on Analytical Hierarchy Process (AHP). The results showed that on average, the temperature of basin will increase by about 0.9 °C during the next 20-years and the precipitation of the basin will decrease by about 13.3%. Among the criteria selected for adaptation to climate change based on the passive defense approach, the criterion of "no damage to farmers' livelihood" had the highest score. Also, among the options for adapting to climate change, "water demand management", "increase water supply" and "reduce water supply" received the highest scores for adapt the basin to climate change, respectively. In general, the results showed that supply-side water policies as well as water rationing policies can not be good policies for reduce risks and conflicts in water management, and if water demand management policies are implemented properly, future threats to water resources management (with a passive defense approach), can be reduced.هدف از انجام این تحقیق، بررسی گزینههای اصلی سازگاری با تغییر اقلیم در حوضه زایندهرود بر اساس رویکرد پدافند غیرعامل بوده است. بدین منظور در مرحله اول، میزان تغییرات دما و بارش حوضه در افق 20 سال آتی (2021 تا 2040) با استفاده از ترکیب وزندهیشده مدلهای GCM گزارش پنجم IPCC، تخمین زده شدند. در مرحله بعد با استفاده از نظرات کارشناسان و محققین مختلف در خصوص مدیریت منابع آب و پدافند غیرعامل، معیارها و گزینههای اصلی برای سازگاری با تغییر اقلیم در حوضه زایندهرود مشخص گردیدند. بر اساس امتیازات ارائهشده توسط کارشناسان، مقایسات زوجی بر اساس تحلیل سلسله مراتبی (AHP) صورت گرفت. نتایج نشان داد که به طور متوسط، دمای حوضه در طی 20 سال آینده حدود 9/0 درجه سانتیگراد افزایش و بارندگی حوضه نیز حدود 3/13 درصد کاهش پیدا خواهد نمود. از میان معیارهای منتخب جهت سازگاری با تغییر اقلیم بر اساس رویکرد پدافند غیرعامل، معیار «عدم آسیب به معیشت کشاورزان»، بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داد. همچنین از میان گزینههای سازگاری با تغییر اقلیم، گزینههای «مدیریت تقاضای آب»، «افزایش تأمین آب» و «کاهش عرضه آب» به ترتیب بالاترین امتیازات را جهت سازگار نمودن حوضه با تغییر اقلیم، کسب نمودند. در حالت کلی نتایج تحقیق نشان داد که سیاستهای عرضهمحور و همچنین سیاستهای جیرهبندی آب نمیتوانند الگویی مناسب جهت کاهش مخاطرات و تعارضات در زمینه مدیریت آب باشند و در صورتی که سیاستهای مدیریت تقاضای آب به صورت اصولی و صحیح به اجرا درآیند، تهدیدات آتی مدیریت منابع آب (با رویکرد پدافند غیرعامل) را میتوان کاهش داد.https://jwim.ut.ac.ir/article_82838_3a93fe55053a62d11ca338ea1d7476b9.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Hydraulic evaluation of water distribution network of Salehabad city (Ilam province) in order to detect network leakage and reduce water lossارزیابی هیدرولیکی شبکه توزیع آب شهر صالحآباد (استان ایلام) باهدف نشتیابی شبکه و کاهش هدررفت آب3013148280510.22059/jwim.2021.325127.879FAحامدعبداللهیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانجعفرمامی زادهاستادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانرضارضاییمعاونت بهره برداری و توسعه آب ، شرکت آب و فاضلاب استان ایلام، ایلام، ایرانJournal Article20210605Water resources management is one of the most important issues that are considered by experts in this field due to the reduction of rainfall and the reduction of groundwater levels. In this study, to reduce pipe fractures and water loss in Salehabad city (Comparison of water production and customer consumption data showed that there is more than 60 percent water loss in this network) field studies, pressure gauges, leak detection, and hydraulic analysis were performed by combining AutoCAD, WaterGEMS and GIS software. Points of the water distribution network that had more than 50 mH2o pressure were identified and then by field studies and using the method of closing the gate valves as a step by step, 6 points were identified as high-risk points of leakage. Therefore, with the check of the areas by the leak detector, 3 cases of pipe fractures were found and the remeasurement showed that the repair of these pipe fractures had reduced water loss by 20 percent. Depending on the urban texture and topography of the area, it was suggested to reduce the network pressure to 16 to 30 mH2o by installing a pressure relief valve in critical points of the network.با توجه به خشکسالیهای اخیر و کاهش سطح سفره آبهای زیرزمینی، مدیریت منابع آب یکی از مهمترین موضوعاتی است که موردتوجه مسئولین و کارشناسان این حوزه قرارگرفته است. در این مطالعه برای کاهش شکستگی و هدر رفت شبکه توزیع آب شهر صالحآباد (مقایسه دادههای تولید آب و مصرف مشترکین نشان داد که در این شبکه بیش از 60 درصد هدر رفت آب وجود دارد) بررسیهای میدانی، فشارسنجی و نشتیابی و تحلیل هیدرولیکی با تلفیق نرمافزارهای AutoCAD، WaterGEMS و GIS انجام گرفت. شبیهسازی شبکه توزیع نشان داد فشار در بیشتر مناطق شهر بین 35 تا 55 متر آب است. با کمک نرمافزار WaterGEMS، مناطقی از شبکه که دارای فشار بیش از 50 متر آب بود تعیین و با بررسیهای میدانی و استفاده از روش بستن شیرهای کشویی بهصورت پلهای در مناطق مذکور، 6 نقطه بهعنوان مناطق پر ریسک ازنظر نشت شناسایی شد. در ادامه توسط دستگاه نشتیاب، 3 مورد شکستگی شناسایی و نسبت به رفع آنها اقدام شد. دبی سنجی مجدد شبکه کاهش 20 درصدی میزان هدر رفت را نشان داد. با توجه به بافت شهری و توپوگرافی منطقه پیشنهاد گردید با نصب شیر فشارشکن در نقاط بحرانی شبکه، فشار شبکه به 16 تا 30 متر کاهش یابد.https://jwim.ut.ac.ir/article_82805_3b465a49675c68f6b003235959093add.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Determination of water use efficiency and water-nitrogen production function for Radish cropتعیین کارایی مصرف آب و تابع تولید آب-نیتروژن برای گیاه تربچه3153248288210.22059/jwim.2021.312061.834FAسلیمانخیامدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران،تهران، ایران.محمودمشعلدانشیار، گروه مهندسی آب، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0002-5814-2998ساسانعلی نیایی فرداستادیار، گروه علوم باغبانی، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، تهران، ایرانمریموراوی پوردانشیار، گروه مهندسی آب، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، تهران، ایران0009-0005-2281-5598Journal Article20201109Water crisis is one of the most important problems in arid and semi-arid areas such as Iran. Also, in these areas indiscriminate use of nitrogen fertilizer have had severe environmental consequences. Thus, assessment of plant responses to water stress, the amount of nitrogen and, estimation of production function for determining optimal use of water and fertilizer is inevitable. The objective of this study was to investigate the interrelations of yield, irrigation depth and, applied nitrogen fertilizer of Radish (Raphanus sativus L.). For this purpose, the study was conducted in the College of Aburaihan (Southeast Tehran, Pakdasht, Iran) in 2020. Experiment was arranged based on randomized complete block design with two treatments of nitrogen fertilizer and irrigation water depths with three replications. In this study the Levels of irrigation depth were 120% (I1), 100%(I2), 80%(I3) and 60%(I4) of irrigation requirement the levels of applied nitrogen fertilizer were 120%(N1), 100%(N2), 80%(N3) and, 60%(N4) of nitrogen use requirement. In this study four equations of of linear, Cobb-Douglas, quadratic and transcendental were used to determine the water-nitrogen production function production. The results showed that the quadratic equation simulates the dry yield of radish with a higher accuracy. The results showed also, the I3 (142 mm) and N2 nitrogen (150 Kg per hectare) treatments, were yielded the highest yield and irrigation water use efficiency.بحران آب یکی از مهمترین مشکلات در مناطق خشک و نیمهخشک مانند ایران میباشد. همچنین در این مناطق مصرف بیرویه کود عواقب زیستمحیطی شدیدی را ایجاد نموده است. در چنین شرایطی ارزیابی واکنش گیاهان به تنش آبی و مقدار کود و تخمین تابع تولید جهت مصرف بهینه آب و کود اجتنابناپذیر است. هدف از تحقیق حاضر تعیین ارتباط عملکرد، عمق آب آبیاری و کود نیتروژنه گیاه تربچه میباشد. بدین منظور یک پژوهش در سال 98 در یکی از گلخانههای تحقیقاتی پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، به اجرا در آمد. آزمایش در قالب طرح آماری کاملا تصادفی با دو تیمار عمق آب آبیاری و کود نیتروژن در سه تکرار انجام گرفت. در این تحقیق، چهار سطح آب آبیاری شامل 120(I1)، 100 (I2)، 80 (I3) و 60 (I4) درصد آب مورد نیاز گیاه تربچه استفاده شد. سطوح کود نیتروژن شامل 120 (N1)، 100 (N2)، 80 (N3) و 60 (N4) درصد نیاز کودی گیاه تربچه بود. در این تحقیق از چهار تابع خطی ساده، کاب داگلاس، درجه دوم و متعالی برای تعیین تابع تولید آب – نیتروژن گیاه تربچه استفاده شد. نتایج نشان داد که تابع تولید درجه دوم عملکرد خشک تربچه را با دقت بالاتری برآورد مینماید. همچنین نتایج نشان داد که با کاربرد تیمارهای آبیاری I3 (142 میلیمتر) و کود نیتروژنی N2 (150 کیلوگرم در هکتار) بیشترین عملکرد و کارایی مصرف آب به دست آمد.https://jwim.ut.ac.ir/article_82882_5c0cad141720e904a4fc7f8e3b219e2e.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823The Comparison of Inverse approaches Simulation-Optimization and Surrogate Transport Model for Pollution Source Characteristics Identification in Aquifer-River Integrated Systemsمقایسه دو رویکرد معکوس شبیهسازی-بهینهسازی و مدل جایگزین انتقال در شناسایی مشخصات منبع آلاینده سیستمهای یکپارچه آبخوان-رودخانه3253438288310.22059/jwim.2021.324853.877FAآزادهجمشیدیدانشجوی دکتری، گروه مهندسی و مدیریت آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانجمالمحمدولی سامانیاستاد، گروه مهندسی و مدیریت آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0002-2547-0821حسینمحمدولی سامانیاستاد، گروه عمران، دانشکده مهندسی عمران و معماری، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران (استاد مدعو دانشگاه تربیت مدرس).0000-0003-3645-2271مهدیمظاهریدانشیار، گروه مهندسی و مدیریت آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0001-8670-1710Journal Article20210601The identification of potential pollution sources and their continuous monitoring is one of the most important measures in the quality management of groundwater and surface water resources. Since the relation between these two systems and the injected pollution pattern at the source is not easily discernible, inverse methods are recommended. In this paper, the inverse solution of the ADE equation is conducted using the simulation-optimization approach to identify the characteristics of a pollution source that is released in a confined aquifer and reaches a river, then moves along the stream to a monitoring cross-section where it is detected. The proposed case studies were not investigated before. <br />The inverse method combines the forward model and an optimization algorithm. To speed up the computation, the transfer function theory is applied to create a surrogate transport forward model. The two approaches are compared in terms of accuracy and speed of solution for two hypothetical cases (The second example, considering the geometric dimensions of the Karun River in Iran). The result show transfer function methodology used to create a surrogate transport model is convenient, very fast compared to other existing approaches, and more accurate in the reconstruction of source characteristics even in presence of noise on observations. Moreover, each application of the transfer function to surrogate the transport process requires only 0.56 percent of the computation time of the complete simulation model. So due to its effect on significantly increasing the reverse resolution speed, it can be used for real scenarios of pollutant transport problems that generally face time constraints.یکی از مهمترین اقدامات در مدیریت کیفی منابع آب زیرزمینی و سطحی، شناسایی منابع آلودهکننده احتمالی و پایش مستمر آن-هاست. ازآنجاییکه نحوه ارتباط کمی و کیفی یک سیستم یکپارچه آبخوان-رودخانه و الگوی زمانی آلودگی رهاشده در منشأ بهسادگی قابل تشخیص نیست، نیاز به استفاده از روشهای مؤثر شناسایی به صورت معکوس وجود دارد. در پژوهش حاضر، از رویکرد شبیهسازی-بهینهسازی برای حل معکوس معادله انتقال آلودگی در یک سیستم یکپارچه بهمنظور شناسایی مشخصات منبع آلاینده رهاشده در آبخوان تا رسیدن به رودخانه مجاور و حرکت در طول مسیر جریان، تنها از روی اطلاعات غلظت-زمان اندازه-گیری شده در ایستگاه کنترل رودخانه برای اولین بار استفاده شده است. به دلیل تکرارهای زیاد الگوریتم بهینهسازی در این رویکرد که منجر به هزینه محاسباتی بسیار بالایی خواهد شد، یک مدل جایگزین شبیهسازی بر اساس تئوری تابع انتقال بکار برده شد. مقایسه مدلها و ارزیابی مزایا و معایب هرکدام برای دو مثال صورت پذیرفت. در مثال اول یک سیستم آبخوان-رودخانه فرضی و در مثال دوم بهمنظور لحاظ پیچیدگی بیشتر از ابعاد هندسی رودخانه کارون استفاده شد. نتایج حاکی از سرعت بیشتر مدل جایگزین پیشنهادی در بازیابی مشخصات منبع آلاینده حتی با استفاده از دادههای مشاهداتی دارای خطا بوده است. یکبار اجرای مدلهای شبیهسازی آلودگی در شرایط استفاده از مدل جایگزین انتقال تنها به 0/56 درصد زمان اجرای حاصل از یکپارچهسازی این مدلها نیاز داشت که با توجه به تأثیر مستقیم آن در افزایش قابلتوجه سرعت حل معکوس، استفاده از آن در سناریوهای واقعی مدیریتی و محیط زیستی که عموماً با محدودیت زمان مواجه است پیشنهاد میشود.https://jwim.ut.ac.ir/article_82883_21268775e051cf043c69cae5e628a9a5.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Evaluating the desirability of a vegan food basket in terms of environmental dimensions and comparing it to Iranian society's common food basketارزیابی مطلوبیت سبد غذایی گیاهی از منظر ابعاد زیست محیطی و مقایسه آن با سبد غذایی رایج جامعه ایرانی3453558288510.22059/jwim.2021.325487.886FAعلیمحمدیدانشجوی دکتری علوم و مهندسی آب، گروه مهندسی آب، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0002-3467-261Xمحمد ابراهیمبنی حبیباستاد، گروه مهندسی آب، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000-0003-4249-8305سامانجوادیدانشیار، گروه مهندسی آب، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-1008-0254حسینیوسفیدانشیار، گروه انرژیهای نو و محیطزیست دانشکده علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000-0002-6372-5127حامدپورآرامدانشیار، گروه تغذیه جامعه، دانشکده علوم تغذیه و رژیمشناسی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.Timothy ORandhirاستاد، گروه حفاظت محیطزیست، پردیس علوم طبیعی، دانشگاه ماساچوست، آمهرست، آمریکا.Journal Article20210613Food production and consumption is one of the important dimensions of agriculture's impact on water resources. Therefore, changing the household food basket can directly affect the status of water resources. In this study, water and carbon footprint indices were used to determine the desirability of two Vegan and common food baskets in the community. The results showed that although the United Nations Water Crisis Index (UN/WCI) still shows a severe water crisis by changing the common food basket to a vegan food basket, the promotion and selection of vegan food baskets can reduce the pressure on Iran's water resources and environment. Vegan and common food baskets result in a water footprint of 56.3 and 62.7 BCM, respectively. With a production of 205.5 million tons of CO2 per year, the vegan food basket produces about 3.9 million tons less CO2 than the common food basket. In general, vegan food basket causes a 10% reduction in water consumption and about 2% reduction in carbon footprint compared to the common food basket. In the study of the share of the vegan food groups in water footprint, the group of legumes and nuts (38%) and in terms of produced carbon footprint, the group of vegetables (27%) have the greatest impact on water resources. The results of this study suggest that by changing the common food basket to a vegan food basket, fruit and vegetable food groups should have a greater share in meals. Instead, the consumption of meats, breads and cereals (especially rice) should be reduced.تولید و مصرف غذا، یکی از ابعاد مهم تأثیر کشاورزی بر منابع آب محسوب میشود. از اینرو تغییر سبدغذایی خانوار بهطور مستقیم میتواند بر وضعیت منابع آب تأثیر گذارد. در این پژوهش از شاخصهای ردپای آب و کربن برای تعیین مطلوبیت دو سبدغذایی گیاهی و رایج جامعه استفاده شد. نتایج نشان داد که اگرچه شاخص بحران آب سازمان ملل (UN/WCI) با تغییر سبدغذایی رایج جامعه به سبدغذایی گیاهی همچنان بحران شدید آبی را نشان میدهد اما ترویج و انتخاب سبدغذایی گیاهی، میتواند منجربه کاهش فشار بر منابع آب و محیطزیست ایران شود. سبدغذایی رایج و سبدغذایی گیاهی به ترتیب ردپای آبی معادل 7/62 و 3/56 میلیارد مترمکعب/سال برای کشور به همراه دارد. سبدغذایی گیاهی با تولید 5/205 میلیون تن CO2 در سال، نزدیک به 9/3 میلیون تن CO2 کمتری نسبت به سبدغذایی رایج تولید میکند. درحالت کلی سبدغذایی گیاهی سبب کاهش 10 درصدی ردپای آب مصرفی و کاهش تقریباً 2 درصدی ردپای کربن تولیدی نسبت به سبدغذایی رایج جامعه میشود. در بررسی سهم گروههای غذایی سبد گیاهی از منظر ردپای آب مصرفی، گروه حبوبات و مغزها (38%) و از منظر ردپای کربن تولیدی، گروه سبزیجات (27%) بیشترین تأثیر را بر منابع آب دارند. نتایج این تحقیق توصیه میکند که با تغییر سبدغذایی رایج جامعه ایرانی به سبدغذایی گیاهی، گروههای غذایی میوهها و سبزیجات سهم بیشتری را در وعدههای غذایی مصرفی داشته باشند و بجای آن از مصرف انواع گوشتها و نان و غلات (به ویژه برنج) کاسته شود.https://jwim.ut.ac.ir/article_82885_64eb72f9e20d52755fdcea36aa089f6d.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Risk Analysis of Inter-Basin Water Transfer Plans by Fuzzy Fault Tree Analysis Method (Case Study: Iranian Central Plateau)تحلیل ریسک طرحهای انتقال آب بینحوضهای با روش تحلیل درخت خطای فازی (مطالعه موردی: فلات مرکزی ایران)3573738288410.22059/jwim.2021.325508.887FAطاهرهغنیاندانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، گروه مهندسی آب، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، تهران، ایرانعباسروزبهانیدانشیار، گروه مهندسی آب، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0002-8458-4538Journal Article20210613Nowadays, one of the solutions to meet the growing water needs and achieve regional balance is inter-basin water transfer projects. This study examines eight scenarios in order to evaluate eight scenarios of inter-basin water transfer from great Karun watersheds to the central plateau of Iran with the aim of supplying drinking water. Prioritization and evaluation of these scenarios were performed using four important and effective criteria (social and political risk, environmental and water resources risk, technical risk and economic risk) in inter-basin water transfer according to UNESCO criteria. Then, with the help of these criteria, ten effective basic events in inter-basin water transfer projects. Then, using the Fault Tree Analysis (FTA) and Fuzzy Fault Tree Analysis (FFTA) models, the failure probability of top event "failure of water transfer projects" for all eight scenarios were calculated. The results showed that water transfer from Behesht-Abad basin through Pumping and short tunnel from Behesht-Abad base flow for Isfahan province and khersaan basin - khersaan dam to Yazd and Kerman provinces with crisp and fuzzy failure probability of 0.65 and 0.61 as the eighth scenario, is the superior scenario. Due to the high probability of failure and in order to identify the factors affecting the occurrence of this failure, the basic events were ranked based on their effect in the failure of the top event using two indicators of BI and FIM. The results indicate the greater importance of socio-political and Environment criteria in the failure of inter-basin water transfer projects.امروزه یکی از راهکارها جهت تامین نیازهای روزافزون منابع آب و رسیدن به تعادل منطقهای، طرح های انتقال آب بین حوضهای است. این مطالعه، به بررسی هشت سناریو به منظور ارزیابی ریسک سناریوهای انتقال آب بین حوضهای از حوضه کارون بزرگ به فلات مرکزی ایران با هدف تامین آب شرب میپردازد. اولویت بندی این سناریوها با استفاده از چهار معیار مهم و تأثیرگذار ریسک اجتماعی- سیاسی، ریسک زیست محیطی و منابع آبی، ریسک فنی و ریسک اقتصادی با توجه به معیارهای یونسکو انجام شده است. به کمک این معیارها، ده رویداد پایه موثر در طرحهای انتقال آب بین حوضهای شناخته شد. سپس به کمک مدل های درخت خطای صریح(FTA) و درخت خطای فازی (FFTA)، احتمال شکست روﯾﺪاد ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب نهایی راس «شکست طرح های انتقال آب» برای سناریوها محاسبه شد. نتایج نشان داد انتقال آب از حوضه بهشت آباد از طریق پمپاژ و تونل کوتاه از دبی پایه بهشت آباد برای استان اصفهان و حوضه خرسان- سد خرسان3 برای استان های یزد و کرمان با احتمال شکست محاسبه شده صریح و فازی به میزان 0.65 و 0.61 سناریوی برتر میباشد. به دلیل میزان بالای احتمال شکست برآورد شده و به منظور شناسایی عوامل موثر بر وقوع این شکست، رویدادهای پایه براساس سهم وقوع خود در شکست رویداد راس به کمک دو شاخص BI و FIM، رتبه بندی شدند که نتایج حاکی از اهمیت بیشتر معیارهای اجتماعی- سیاسی و زیست محیطی در شکست طرحهای انتقال آب بین حوضهای بود.https://jwim.ut.ac.ir/article_82884_fcf21724d67b147e11df4a94d67a025c.pdfدانشگاه تهران، دانشکدگان ابوریحانمدیریت آب و آبیاری2251-629811220210823Assessing the adaptive capacity of farmers confronting with quantitative and qualitative decline of groundwater (Case study: Qanavat district)ارزیابی ظرفیت سازگاری کشاورزان در برابر افت کمی و کیفی آب زیرزمینی (مطالعه موردی: دهستان قنوات)3753898311810.22059/jwim.2021.327436.902FAمحمدحسینرمضانیدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده مهندسی عمران، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، تهران ایران.مریمافخمیدانشجوی دکتری، دانشکده مهندسی عمران، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانبنفشهزهرائیدانشیار، دانشکده مهندسی عمران، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، تهران ایران0000-0003-3557-9254Journal Article20210719The matter of excessive withdrawal of groundwater resources as a common problem in arid and semi-arid regions of the world has caused depletion in the quantity and quality of groundwater in many plains of Iran, such as Qanavat district in Qom, and the stakeholders of these resources have confronted serious challenges. This research aims to evaluate farmers' adaptive capacity to the quantitative and qualitative decline of groundwater resources. In this regard, first, the content, structure and relative importance of the dimensions of adaptation capacity have been measured using the self-assessment method and psychometric approach. Then, in order to study and compare the adaptation of different villages, the adaptive capacity index has presented and calculated by measuring the relationship between the dimensions of adaptive capacity and individual and technical characteristics of farmers. findings of this research indicate that the most important dimensions influencing adaptive capacity are innovation and risk behavior with highest factor loadings (0.91 and 0.85, respectively), whereas governance and trust in government with lowest factor loadings (0.42 and 0.38, respectively) has not found to be significant dimensions. This finding illustrates the low confidence of farmers in government executive policies on agriculture and groundwater management in this region. Calculating the adaptive capacity index for different villages, it was found that Dolatabad, Momenabad, Seraje and Abdullahabad vllages with more than 0.58 have the highest adaptation in this region. contrarily, due to the multiplicity of smallholders and unwillingness to plant new crops, Valijard and Morad Abad have the lowest adaptation.موضوع برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی به عنوان یک مسئله مشترک در مناطق خشک و نیمهخشک در دنیا است. این مسئله در بسیاری از دشتهای ایران مانند دهستان قنوات قم، سبب افت کمی وکیفی آب زیرزمینی شدهاست و ذینفعان این منابع، با چالشهای جدی مواجه شدهاند. هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی ظرفیت سازگاری کشاورزان در برابر افت کمی و کیفی آب زیرزمینی میباشد. در همین راستا ابتدا محتوا و ساختار ابعاد ظرفیت سازگاری، با استفاده از مطالعات پیشین شناسایی شده و سپس براساس خروجی تحلیل پاسخهای پرسشنامه طراحی شده با استفاده از سنجش پایایی و در نهایت روش معادلات ساختاری، ابعاد مهم و تاثیرگذار در محدوده مطالعاتی بدست آمده است. سپس به منظور بررسی و مقایسه سازگاری روستاهای مختلف، با سنجش ارتباط ابعاد ظرفیت سازگاری و خصوصیات فردی و فنی کشاورزان، شاخص ظرفیت سازگاری ارائه و محاسبه شدهاست. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که مهمترین ابعاد تاثیرگذار بر ظرفیت سازگاری، نوآوری و ریسکپذیری است، درحالیکه ابعاد حکمرانی و اعتماد به دولت، تاثیر قابل توجهی بر ظرفیت سازگاری منطقه مطالعاتی نداشتند. این خروجی، نشان از اعتماد پایین کشاورزان این منطقه به سیاستهای اجرایی دولت در خصوص امور کشاورزی و مدیریت منابع آب زیرزمینی دارد. با محاسبه شاخص ظرفیت سازگاری برای روستاهای مختلف مشخص شد که سه روستای دولت آباد، مومن آباد و عبدالله آباد، بیشترین سازگاری را در این منطقه دارند. در سمت مقابل به سبب تعدد خردهمالکان و عدم تمایل به کاشت محصولات جدید، روستاهای والیجرد و مراد آباد دارای کمترین ظرفیت سازگاری هستند.https://jwim.ut.ac.ir/article_83118_2f71a735969b1feb5b8b835711e75e9a.pdf